معرفی وبلاگ
ما از خم پرجوش ولايت مستيم/ عهدي ازلي با ره مولا بستيم/ بنگر که وظيفه چيست در اين ميدان/ ما افسر جنگ نرم آقا هستيم/ وبلاگ فرهنگي مذهبي شهيدان عبوري مدیر وبلاگ احسان آزرده
دسته
لينك دوستان
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 316150
تعداد نوشته ها : 123
تعداد نظرات : 121
Rss
طراح قالب
GraphistThem241

استقلال توأم با معنويت
هنر بزرگِ امام بزرگوار ما اين بود كه چارچوب محكمى را براى اين انقلاب به وجود آورد و نگذاشت اين انقلاب در هاضمه قدرتها و جريانهاى سياسىِ مسلّط هضم شود. شعار «نه شرقى، نه غربى، جمهورى اسلامى»، يا شعار «استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى» كه تعاليم امام و خطّ اشاره انگشت ايشان در دهان مردم انداخت، معنايش اين بود كه اين انقلاب متّكى به اصول ثابت و مستحكمى است كه نه به اصول سوسياليزمِ اردوگاه آن روز شرق ارتباطى دارد، نه به اصول سرمايه‏دارىِ ليبرال اردوگاه غرب. علّت اين‏كه شرق و غرب با اين انقلاب دشمنى كرده‏اند و سرسختى نشان داده‏اند، همين بود.
اين انقلاب بر پايه اصول مستحكمى بنا شد؛ هم اجراى عدالت را مورد نظر قرار داد، هم آزادى و استقلال را - كه براى ملتها از مهمترين ارزشهاست - مورد توجّه قرار داد، هم معنويت و اخلاق را. اين انقلاب، تركيبى از عدالتخواهى و آزاديخواهى و مردم‏سالارى و معنويت و اخلاق است؛
فرازي از بيانات مقام معظم رهبري در اجتماع بزرگ زائران حرم امام خميني (ره)14/3/1381

هنر بزرگ امام(ره)
هنر بزرگ و خدمت بى‏بديل امام بزرگوارمان اين بود كه اسلام را از غربت درآورد. مسلمانان، حتّى در خانه‏ها و شهرهاى خودشان غريب بودند. اسلام، حتّى در مواطن اصلى خود غريب بود. دشمنان اسلام، با فرهنگ الحاد و فساد و نظامهاى طاغوتى، فرصت به‏خودانديشيدن را هم از مسلمانان گرفته بودند. در چنين شرايطى، امام بزرگوار ما، آن سلاله‏ى پيامبران و دست قدرت خدا در اين روزگار، اين گرد غربت را از چهره‏ى اسلام زدود و سترد.
از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با اولين گروه از ميهمانان خارجي مراسم دومين سالگرد ارتحال امام خميني(ره) 15/3/1370

عامل موفقيت امام(ره) و امت
حقيقت دوم اين است كه آنچه امام بزرگوار و ملت شجاع ما را در راه اين مبارزه‏ى بزرگ موفق كرد، بصيرت و صبر بود - مقاومتى همراه با بصيرت - همان‏طور كه اميرالمؤمنين (عليه‏الصّلاةوالسّلام) فرمود: «و لا يحمل هذا العلم الّا اهل البصر والصّبر»(9). علت آن هم اين است كه امروز مبارزه با كفر خالص و شرك خالص نيست، تا مطلب روشن، و صف‏بنديها مجزا و جداى از هم باشد؛ بلكه امروز مبارزه با نفاق و دورويى و تزوير و شعارهاى توخالى و دروغ‌زنيها و لاف‌زنيهايى است كه بلندگوهاى استكبار را در همه‏ى انحاى عالم پُر كرده است. بسيارى دم از طرفدارى از حقوق بشر مى‏زنند و دروغ مى‏گويند. بسيارى دم از اسلام مى‏زنند و دروغ مى‏گويند. اسلام آنها، اسلام باب طبع و ميل سردمداران استكبار است. بسيارى دم از مساوات و برابرى انسانها مى‏زدند و مى‏زنند و دروغ مى‏گفتند و مى‏گويند. بنابراين، مبارزه در دوران كنونى، مبارزه‏يى دشوار است؛ هم به خاطر قدرت زر و زور استكبار، و هم به خاطر قدرت تبليغاتى و توجيه‏گر دروغگوييها و نفاقهاى استكبار و اياديش.
انسانهاى بى‏بصيرت، زود فريب مى‏خورند. همين امروز هم در دنيا آدمهاى دلسوزى هستند كه فريب خورده‏اند؛ دشمن را نشناخته‏اند و صف را تشخيص نداده‏اند. در ايران، امام عظيم‏الشأن ما، به بركت بصيرت مردم - كه با صبر و مقاومت آنها همراه بود - اين راه را طى كرد و به موفقيت رسيد. خود او، در ايجاد اين بصيرت و صبر در مردم، بزرگترين مؤثر بود. هرجا در انحاى عالم مبارزه‏يى صورت مى‏گيرد، حركتى مى‏شود، انسان دلسوزى در پى نجات توده‏هاى مردم حركت مى‏كند، بايد بداند كه اين راه، با هوشمندى و بصيرت و نيز با صبر و مقاومت طى‏شدنى است، و لاغير.
حقيقت سوم اين است كه همه‏ى دنيا - هم توده‏هاى مسلمان و مستضعف و محروم عالم، و هم اردوگاه استكبار - تشخيص داده و فهميده‏اند كه كانون و محور و مركز اين حركتى كه امروز در جهت آرمانهاى اسلامى در دنيا مشاهده مى‏شود، جمهورى اسلامى است؛ لذا در درجه‏ى اول، همه‏ى دشمنيهاى عالم متوجه ماست. ما در لابلاى سخنان گرم و به‏ظاهر دوستانه، همواره نشانه‏هاى خصومت و كينه را مى‏شناسيم. ما مى‏دانيم كه استكبار نسبت به جمهورى اسلامى و شما ملت و اين امام بزرگوار، چه‏قدر دشمن است. دشمن چون او را زنده مى‏داند، يك سر سوزن از دشمنيش با او كم نشده است. اگر بوقهاى استكبارى و اردوگاه استكبار و دشمنان امام فكر مى‏كردند كه او مرده و تمام شده است، بعد از گذشت دو سال از رحلت جانسوز او، اين‏قدر با شخص او و با نام او دشمنى نمى‏كردند، كه امروز مى‏كنند.
ايران اسلامى، ايران امام، ايران انقلاب، مركز و محور حركت عظيم جهانى مسلمانان است، و به همين نسبت محور دشمنيهاست. اين، به‏جاى آن‏كه ما را غمگين كند، خوشحال مى‏كند؛ و به‏جاى آن‏كه ما را وحشت‏زده كند، اميدوار مى‏كند؛ چون نشان مى‏دهد كه ما قدرتمنديم و عليه منافع استكبار و منافع دزدان و غارتگران، همچنان تهديد بزرگى به شمار مى‏رويم. دشمنى استكبار، ما را مطمئنتر مى‏كند كه راهى را كه در حركت پيشرونده‏ى انقلاب و سازنده‏ى كشور و جامعه انتخاب كرده‏ايم، درست و موفق و صائب بوده است. اگر ما در حركتمان عليه منافع دشمنان بشريت و در جهت مصالح انقلاب و كشور، راه خطا را پيموده بوديم، دشمن اين‏قدر با ما دشمنى نمى‏كرد.
امروز همه‏ى تبليغات جهانى با شيوه‏هاى مختلف عليه ماست. ممكن است بعضى از راديوها و بعضى از دستگاههاى خبرى و تبليغاتى به ما صريحاً دشنام ندهند، اما اين دليل دوستى آنها نيست. آنها مى‏دانند كه دشنام صريحشان به ما، دل ملتهاى عالم را به ما بيشتر نزديك مى‏كند. به همين خاطر، به جاى دشنام صريح، تهمت مى‏زنند؛ خودشان را به ما نزديك، و ما را به خودشان خوشبين نشان مى‏دهند! اين هم از همان ترفندها و خباثتهاست.
فرازي از بيانات مقام معظم رهبري در مراسم دومين سالگرد ارتحال حضرت امام خميني(ره) 14/3/1370

امام(ره) معلم انقلاب
بعد از انقلاب، انقلاب و معلم انقلاب - كه امام بزرگوار ما بود - به ما ملت تفهيم كردند كه ما مى‏توانيم خودمان كار كنيم؛ خودمان تلاش كنيم؛ خودمان بسازيم؛ خودمان قاعده‏ى سازندگى و توليد و مصرف را - كه همان فرهنگ ماست - بنيانگذارى كنيم. ما بايد اين را در همين دوران سازندگى هم به كار بگيريم. ما هرگز به داشته‏هاى ديگران پشت نمى‏كنيم. هر كسى هرچه دارد؛ چه علم، چه امكانات، چه تكنولوژى و موجودى فنى او - وقتى كه ناگزير باشيم - اگر بتوانيم همه‏ى آنها را در خدمت هدفهاى خودمان قرار بدهيم، لحظه‏يى دريغ نخواهيم كرد. ما همه‏ى اينها را بايستى وسيله و پلى براى جوشيدن استعداد سازندگى از درون كشور قرار بدهيم. هرجا كه مى‏توانيم در داخل كشور توليد كنيم، بايستى اين را بر استفاده‏ى از مصنوعات خارجى ترجيح بدهيم. هر چيزى كه در داخل كشور توليد مى‏شود، براى ما مبارك‌تر از مشابه خارجى آن است؛ حتّى اندكى بهتر از آن كه از دست ديگرى و دروازه‏يى از دروازه‏هاى كشور وارد بشود.
فرازي از بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار با وزير، جمعي از مسئولان و كارشناسان وزارت نفت و ... 12/9/1370

امام(ره) قوّت و عزّت مسلمين
من امروز چند حقيقت بديهى و روشن را عرض مى‏كنم و بعد از آن، يك نتيجه‏گيرى براى ملت ايران، و يك نتيجه‏گيرى براى همه‏ى ملتهاى مسلمان جهان خواهم كرد.
حقيقت اول كه كسى منكر آن نيست و هيچ منصفى نمى‏تواند آن را انكار كند، اين است كه امام بزرگوار ما به اسلام و مسلمين قوّت و عزت بخشيد. دشمنان اسلام، اسلام را ضعيف مى‏خواستند. آنها تلاش كرده بودند تا اسلام را از صحنه‏ى عمل، بلكه از ذهن ملتهاى مسلمان - چه برسد به غير آنها - خارج كنند؛ متأسفانه تا حدود زيادى هم موفق شده بودند. در اين سياست پليد، حكومتهاى فاسد و وابسته، با استكبار و شبكه‏ى جهانى دشمنان اسلام هماهنگى كامل داشتند.
امام بزرگوار با اين انقلاب، مسلمانان را نشاط بخشيد و اسلام را زنده كرد. امروز در كشورهاى بسيارى، اسلام آرزو و آرمان نسلهاى جوان و به‏پاخاسته و روشنفكر است. يك نمونه، فلسطين عزيز است. سالها به نام فلسطين حرف زده شد و مبارزه گرديد؛ اما ناكام و ناموفق. امروز ملت فلسطين، به نام اسلام مبارزه و مقاومت مى‏كند؛ لذا مبارزه از شكل سازمانها و گروهها و شخصيتها و سردمدارها، به ميان توده‏ى مردم كشيده شده است. چنين مبارزه‏يى، هرگز ناكام نخواهد شد. مبارزه‏ى مردمى اگر باقى بماند، بى‏شك در نهايت به پيروزى خواهد رسيد. اين، به بركت اسلامى بود كه امام نام آن را زنده كرد و وجدان اسلامى را در مسلمين بيدار نمود.
امروز در كشورهاى اسلامى شمال آفريقا، گروههايى به نام اسلام و با هدف ايجاد حكومت و نظام اسلامى مبارزه مى‏كنند؛ پيشرفت هم كرده‏اند. قبل از نهضت امام بزرگوار ما، چه كسى چنين چيزى را حتّى به خاطر مى‏گذرانيد؟ در شرق و غرب جهان اسلام، مسلمانان بيدار شده‏اند. اقليتهاى مسلمان در كشورهاى اروپايى و غير اروپايىِ داراى حاكميت كفر و الحاد، احساس شخصيت مى‏كنند. هويت و شخصيت اسلامى، در ميان مسلمانان زنده شد. اين، به بركت امام و حركت عظيم امام بود.

كار بزرگ امام(ره)
اولين كار بزرگ او، احياى اسلام بود. دويست سال است كه دستگاههاى استعمارى سعى كردند تا اسلام به دست فراموشى سپرده شود. يكى از نخست‏وزيرهاى انگليس در جمع سياستمداران استعمارى دنيا اعلام كرده بود كه ما بايد اسلام را در كشورهاى اسلامى منزوى كنيم! قبل و بعد از آن نيز پولهاى گزافى خرج شد تا اسلام در درجه‏ى اول از صحنه‏ى زندگى، و در درجه‏ى دوم از ذهن و عمل فردى انسانها خارج شود؛ چون مى‏دانستند اين دين، بزرگترين مانع در راه چپاول قدرتهاى بزرگ و استكبارى است. امام ما اسلام را دوباره زنده كرد و به ذهن و عمل انسانها و صحنه‏ى سياسى جهان برگرداند.
دومين كار بزرگ او، اعاده‏ى روح عزت به مسلمين بود. اين‏گونه نبود كه اسلام صرفاً در بحثها و تحليلها و دانشگاهها و صحن جامعه و زندگى مردم مطرح شود؛ بلكه بر اثر نهضت امام ما، مسلمانها در همه جاى عالم احساس عزت كردند.
يك نفر مسلمان از كشورى بزرگ كه مسلمين در آن در اقليت قرار دارند، به من مى‏گفت: قبل از انقلاب اسلامى، مسلمان بودن خود را هرگز اظهار نمى‏كرديم. طبق فرهنگ آن كشور، همه اسم محلى داشتند، و هرچند خانواده‏هاى مسلمان روى بچه‏هاى خود اسم اسلامى مى‏گذاشتند، اما جرأت نمى‏كردند آن اسم را اظهار كنند و از بيان آن خجالت مى‏كشيدند! اما بعد از انقلاب شما، مردم ما با افتخار اسم اسلامى خود را مى‏گويند، و اگر از آنها بپرسند كه شما چه كسى هستيد، اول آن اسم اسلامى را با افتخار بر زبان مى‏آورند.
بنابراين، با كار بزرگى كه امام(ره) انجام داد، مسلمانها در همه جاى دنيا احساس عزت مى‏كنند و به مسلمانى و اسلام خود مى‏بالند.
سومين كار بزرگ او اين بود كه به مسلمانها احساس درك امت اسلامى داد. قبل از اين، مسلمانها در هر جاى دنيا كه بودند، چيزى به نام امت اسلامى برايشان مطرح نبود و يا اصلاً جدى تلقى نمى‏شد. امروز همه‏ى مسلمانها در اقصاى آسيا تا قلب آفريقا و تمام خاورميانه و در اروپا و امريكا، احساس مى‏كنند كه جزو يك جامعه‏ى جهانىِ بزرگ به نام امت اسلامى هستند. امام احساس شعور نسبت به امت اسلامى را ايجاد كرد، كه بزرگترين حربه براى دفاع از جوامع اسلامى در مقابل استكبار است.
چهارمين كار بزرگ او، ازاله‏ى يكى از مرتجعترين و پليدترين و وابسته‏ترين رژيمهاى منطقه و جهان بود. ازاله‏ى حكومت پادشاهى در ايران، يكى از بزرگترين كارهايى بود كه كسى مى‏توانست آن را تصور كند. ايران مهمترين دژ استعمار در منطقه‏ى خليج‏فارس و خاورميانه بود. اين دژ، به دست امام ما در هم فرو ريخته شد.
كار پنجم او، ايجاد حكومتى بر مبناى اسلام بود؛ چيزى كه به ذهن مسلمانها و غيرمسلمانها خطور نمى‏كرد، و خواب خوشى بود كه مسلمانهاى ساده‏لوح هم هرگز آن را با خود تصور نمى‏كردند و نمى‏ديدند. امام(ره) در حد يك معجزه، به اين خيال افسانه‏آميز لباس واقعيت پوشاند.
كار ششم او، ايجاد نهضت اسلامى در عالم بود. قبل از انقلاب اسلامى، در بسيارى از كشورها و از جمله كشورهاى اسلامى، گروهها و جوانها و ناراضيها و آزادى‏طلبها، با ايدئولوژيهاى چپ وارد ميدان مى‏شدند؛ اما بعد از انقلاب اسلامى، پايه و مبناى حركتها و نهضتهاى آزاديبخش، اسلام شد. امروز در هر نقطه‏يى از دنياى وسيع اسلام كه جمعيت يا گروهى به انگيزه‏ى آزاديخواهى و ضديت با استكبار حركت مى‏كنند، مبنا و قاعده‏ى كار و اميد و ركنشان، تفكر اسلامى است.
هفتمين كار بزرگ او، نگرشى جديد در فقه شيعه بود. فقاهت ما پايه‏هاى بسيار مستحكمى داشته و دارد. فقاهت شيعه، يكى از محكمترين فقاهتها و متكى به قواعد و اصول و مبانى بسيار مستحكمى است. امام عزيزمان اين فقه مستحكم را در گستره‏يى وسيع و با نگرشى جهانى و حكومتى مورد توجه قرار داد و ابعادى از فقه را براى ما روشن كرد كه قبل از آن روشن نبود.
كار هشتم او، ابطال باورهاى غلط در باب اخلاق فردى حكام بود. در دنيا پذيرفته شده است كه كسانى كه در رأس اجتماعات قرار مى‏گيرند، اخلاق فردىِ خاصى داشته باشند! تكبر ورزيدن، برخوردار بودن از زندگى راحت و مسرفانه، تجمل‏گرايى، خودرأيى و خودخواهى و امثال اينها، چيزهايى است كه مردم دنيا قبول كردند كه كسانى كه در رأس حكومتها قرار مى‏گيرند، اين اخلاق را داشته باشند. حتّى در كشورهاى انقلابى، انقلابيونى كه تا ديروز زير چادرها زندگى مى‏كردند و در دخمه‏ها مخفى مى‏شدند، به مجرد اين‏كه به حكومت مى‏رسند، وضع زندگيشان عوض مى‏شود و اخلاق حكومتيشان تغيير مى‏كند و همان وضعيتى را به خود مى‏گيرند كه بقيه‏ى سلاطين و رؤساى عالم داشتند! ما از نزديك چنين چيزى را ديده‏ايم؛ براى مردم هم مايه‏ى تعجب نيست.
امام ما اين باور غلط را عوض كرد و نشان داد كه رهبر محبوب و معشوق يك ملت و ديگر مسلمانان عالم، مى‏تواند زندگى زاهدانه‏يى داشته باشد و به جاى كاخهاى مجلل، در يك حسينيه از ديداركنندگان پذيرايى كند و با لباس و زبان و اخلاق انبيا با مردم برخورد كند.
اگر دلهاى حكام و زمامداران به نور معرفت و حقيقت روشن شده باشد، تجمل و تشريفات و اسراف و برخورداريهاى زياد و خودرأيى و تكبر و استكبار، جزو لوازم حتمى زمامدارى آنها محسوب نمى‏شود. از معجزات بزرگ آن بزرگوار اين بود كه هم در زندگى خود و هم در آن دستگاهى كه به وجود آورده بود، نور معرفت و حقيقت تجلى يافته بود.
كار نهم او، احياى روحيه‏ى غرور و خودباورى در ملت ايران بود. برادران عزيز! حكومتهاى استبدادى و فردى، سالهاى متمادى ملت ما را به صورت ملتى ضعيف و مستضعف و توسرى‏خور در آورده بودند؛ ملتى كه از استعداد جوشان و خصلتهاى جمعىِ فوق‏العاده ممتاز برخوردار است و در طول تاريخ بعد از اسلام، اين‏همه افتخارات علمى و سياسى دارد.
قدرتهاى خارجى - مدتى انگليسيها و مدتى هم روسها و ديگر دولتهاى اروپايى، و پس از آن امريكاييها - ملت ما را تحقير كرده بودند. ملت ما هم باور كرده بود كه قابليت و لياقت كارهاى بزرگ را ندارد، سازندگى از او بر نمى‏آيد، ابتكار از او ساخته نيست و ديگران بايد بر او آقايى كنند و به او زور بگويند! بنابراين، روح غرور و افتخار ملى را در ملت ما كشته بودند؛ ولى امام عزيز ما، روح غرور و افتخار ملى را در ملت ايران بيدار و زنده كردند.
در همان حال كه ملت ما از احساسات و نخوتهاى بيجاى ناسيوناليستى - كه استكبار عامل آن، و رژيم منحوس پهلوى مروجش بود - مبرا هستند، اما احساس عزت و قدرت مى‏كنند. امروز ملت ما از دست به دست هم دادن و توطئه‏ى مشترك شرق و غرب و ارتجاع نمى‏ترسند و احساس ضعف هم نمى‏كنند. جوانهاى ما احساس مى‏كنند كه خودشان مى‏توانند كشورشان را بسازند. مردم ما احساس مى‏كنند كه قدرت و توان آن را دارند كه در مقابل تحميلها و زورگوييهاى شرق و غرب بايستند. اين روح عزت و خودباورى و غرور ملى و افتخارات حقيقى و اصيل را امام(ره) در ملت ما زنده كرد.
و بالاخره دهمين كار بزرگ او، اثبات اين نكته بود كه «نه شرقى و نه غربى»، يك اصل عملى و ممكن است. ديگران خيال مى‏كردند كه يا بايد به شرق متكى بود و يا به غرب، يا بايد نان اين قدرت را خورد و ستايشش كرد و يا آن قدرت را ! فكر نمى‏كردند كه يك ملت بتواند هم به شرق و هم به غرب «نه» بگويد و بايستد و بماند و خود را روزبه‏روز ريشه‏دارتر كند؛ اما امام(ره) اين نكته را ثابت كرد.
فرازي از خطبه‌هاي نماز جمعه 23/4/1368

نتايج و بركات حركت و راه امام
او، آن روح‏اللَّه بود كه با عصا و يد بيضاى موسوى و بيان و فرقان مصطفوى، به نجات مظلومان كمر بست؛ تخت فرعونهاى زمان را لرزاند و دل مستضعفان را به نور اميد روشن ساخت. او به انسانها كرامت، و به مؤمنان عزت، و به مسلمانان قوّت و شوكت، و به دنياى مادّى و بى‏روح معنويت، و به جهان اسلام حركت، و به مبارزان و مجاهدان فى‏سبيل‏اللَّه شهامت و شهادت داد.
او بتها را شكست و باورهاى شرك‏آلود را زدود. او به همه فهماند كه انسان كامل شدن، على‏وار زيستن و تا نزديكى مرزهاى عصمت پيش رفتن، افسانه نيست. او به ملتها نيز فهماند كه قوى شدن و بند اسارت گسستن و پنجه در پنجه‏ى سلطه‏گران انداختن، ممكن است. لمعات قرب حق را صاحبان بصيرت در چهره‏ى منور او ديدند و طعم برّ الهى را كه در حيات و ممات بر او مى‏باريد، همه چشيدند. دعاى او مستجاب شد كه مى‏گفت: «الهى لم يزل برّك علىّ ايام حياتى، فلاتقطع برّك عنّى فى ممات .»
پيام به ملت شريف ايران در پايان چهلمين روز ارتحال امام خميني (ره) 23/4/1368

آرمان هاي بزرگ امام
آرمانهاى بزرگى كه امام(ره) بيان مى‏كردند، عبارت بود از: مبارزه با استكبار جهانى، حفظ اعتدال قاطع در خط «نه شرقى و نه غربى»، اصرار فراوان بر استقلال حقيقى و همه‏جانبه‏ى ملت - خودكفايى به معناى كامل - پافشارى فراوان و تمام‏نشدنى بر حفظ اصول دينى و شرع و فقه اسلامى، ايجاد وحدت و همبستگى، توجه به ملتهاى مسلمان و مظلوم دنيا، عزت بخشيدن به اسلام و ملتهاى اسلامى و مرعوب نشدن در مقابل قدرتهاى جهانى، ايجاد قسط و عدل در جامعه‏ى اسلامى، حمايت بى‏دريغ و هميشگى از مستضعفان و محرومان و قشرهاى پايين جامعه و لزوم پرداختن به آنها. همه‏ى ما شاهد بوديم كه امام در اين خطوط، مصرانه و بدون تعلل، حركتش را ادامه داد. ما بايد راه و اعمال صالح و حركت مداوم او را دنبال كنيم.
فرازي از بيانات مقام معظم رهبري در مراسم بيعت نخست وزير، هيئت وزيران 17/3/1368

امام ، علمدار اسلام ناب محمدي(ص)
امروز هم در دنيا اسلامى كه با ظلم و زورگويى درافتد و چپاولگرى و فساد را محكوم كند، وجود دارد. اين اسلام بايد در انتظار دشمنى ابرقدرتها و امريكا و صهيونيستها و كمپانيهاى غارتگر عالم و سلاطين فاسد و رؤساى مفسد امروز دنيا باشد.
روزى كه ما پشت سر امام عزيز و علمدار اسلام ناب، شعارهاى اسلام واقعى را مطرح مى‏كرديم، مى‏دانستيم كه دشمنها و قدرتها و ابرقدرتها در مقابل ما صف‏آرايى مى‏كنند. در صدر اسلام هم همين‏گونه بود. آن روزى كه يهوديها و منافقان و كفار و مشركان، اطراف مدينه‏ى پيامبر را محاصره كردند و جنگ احزاب و خندق را به وجود آوردند، مؤمنين واقعى گفتند: «هذا ما وعدنااللَّه و رسوله»؛ اين، چيز تازه‏يى نيست. خدا و رسولش به ما گفته بودند كه بدها و شريرها و فاسدها عليه شما همدست خواهند شد. بنابراين، آنها چون صدق وعده‏ى الهى را ديدند، ايمانشان قويتر شد.
هرجا كه اسلام واقعى آشكار شد، اگرچه قدرتهاى خبيث و پليد در مقابل آن صف‏آرايى كردند، اما انسانهاى پاك و دلهاى مطهر و روحهاى صاف و فطرتهاى پاك و ناآلوده، با همه‏ى توان و وجود از آن حمايت كردند. چرا ده ميليون انسان عزادار در ايام رحلت امام(ره) گرد پيكر مطهر آن بزرگوار جمع شدند و آن‏گونه بر سر و سينه‏ى خود مى‏زدند؟ چرا صدها ميليون مسلمان در سرتاسر عالم، به خاطر درگذشت يك انسان، اين‏طور عزادار و داغدار شدند؟ محبوبيت امام ما به خاطر چه بود؟ جواب، يك كلمه است: به خاطر اسلام. خود آن بزرگوار اين نكته را به ما ياد داد و خود او به ما فهماند و تأكيد كرد كه به خاطر اسلام، خدا دلها را متوجه انقلاب و رهبر و ملت ايران كرد.
آن چيزى كه به پاها و دلهاى شما قوّت داد، تا بتوانيد راههاى طولانى را طى كنيد و به اين‏جا بياييد، اسلام ناب و مدافع مظلوم و ناسازگار با ظالم بود. اين اسلام است كه دلها را جذب و جمع مى‏كند و نيرويى عظيم و شكست‏ناپذير به وجود مى‏آورد. راز اصلى همين نكته است، كه ما بايد آن را درست درك كنيم و هميشه به ياد داشته باشيم.
فرازي از بيانات مقام معظم رهبري در مراسم بيعت روحانيون و مسئولان و مردم استانهاي فارس، هرمزگان، شهرهاي قزوي، تاكستان و .... 21/4/1368

X