معرفی وبلاگ
ما از خم پرجوش ولايت مستيم/ عهدي ازلي با ره مولا بستيم/ بنگر که وظيفه چيست در اين ميدان/ ما افسر جنگ نرم آقا هستيم/ وبلاگ فرهنگي مذهبي شهيدان عبوري مدیر وبلاگ احسان آزرده
دسته
لينك دوستان
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 315484
تعداد نوشته ها : 123
تعداد نظرات : 121
Rss
طراح قالب
GraphistThem241

توصيه هاي امام خميني به جوانان

نوبهار جواني زيباترين فصل عمر انسان‏ها است كه گل‏هاي رشد و بالندگي انسان در آن فصل مي‏شكفد. بزرگ‏مرداني كه قله‏هاي كمال را درهم نورديدند، بيشترين استفاده را از روزگار جواني خود كرده‏اند و گام‏هاي بلند زندگي خويش را در آن دوران برداشته‏اند. عالم رباني حضرت امام خميني از جمله افرادي بود كه هم خود بيشترين بهره را از جواني خويش برد و هم ديگران را از استفاده بهتر از جواني توصيه مي‏فرمود؛ يكي از ياران امام خميني مي‏گويد: ماه شعبان خدمت امام رسيدم مفاتيح دستشان بود و مي‏خواستند دعاهاي مخصوص ماه شعبان را بخوانند تا رفتم دستشان را ببوسم كه مرخص شوم، فرمودند: "هر كاري كه مي‏خواهي بكني در جواني بكن، در پيري بايد بخوابي و ناله كني. "

جواني‏ها و عيش و نوش‏هاي آن بسيار زودگذر است كه من خود همه مراحلش را طي كردم و اكنون با عذاب جهنمي آن دست به گريبانم و شيطان دروني دست از جانم بر نمي‏دارد تا - پناه به خداي تعالي - آخر ضربه را بزند، ولي يأس از رحمت واسعه خداوند خود از كبائر عظيم است و خدا نكند كه معصيت كاري مبتلاي به آن شود.

به تعبير مولي‏الموحدين اميرالمؤمنين عليه‏السلام دو چيز است كه جز كسي كه آن را از دست داده، قدرش را نمي‏داند: جواني و تندرستي.

امام خميني

آن پير فرزانه اهميت تكامل در جواني را به فرزند خود حاج احمد آقا چنين متذكر مي‏شوند: پسرم تا نعمت جواني را از دست نداده‏اي فكر اصلاح خود باش كه در پيري همه چيز را از دست مي‏دهي يا يكي از مكايد شيطان كه شايد بزرگ‏ترين آن باشد كه پدرت بدان گرفتار بوده و هست، ـ مگر رحمت حق تعالي دستگير او باشد ـ استدراج است.

در جواني شيطان باطن كه بزرگ‏ترين دشمنان اوست، او را از فكر اصلاح خود باز مي‏دارد و اميد مي‏دهد كه وقت زياد است، اكنون فصل برخورداري از جواني است و هر آن و هر ساعت و هر روز كه بر انسان مي‏گذرد درجه درجه او را به وعده‏هاي پوچ از اين فكر باز مي‏دارد تا ايام جواني را از او بگيرد و آن گاه كه جواني رو به تمام است او را به اميد اصلاح در پيري سرخوش مي‏كند... .

به تعبير حافظ:

دلا چو پير شدي حسن و نازكي مفروش  كه اين معامله در عالم اسباب رود

علت اهميت جواني در تكامل انسان

هر تغيير روحي نيازمند اراده قوي و عزم راسخ است و فتح قله‏هاي بلند كمال فقط در سايه چنين عزم و اراده‏اي امكان‏پذير است و چنين اراده محكم و استواري فقط در ايام جواني به دست مي‏آيد. از سوي ديگر در دوران جواني هنوز اخلاق فاسد و عادت‏هاي زشت در وجود انسان ريشه ندوانده و به كمك عزم و اراده جواني قابل زوال است بر خلاف پيري كه اراده جواني رو به ضعف مي‏رود و ريشه‏هاي اخلاق فاسد و عادت‏هاي زشت در وجود او راسخ مي‏شود. امام خميني در اين رابطه چنين فرموده‏اند: "بر جوان‏ها حتم و لازم است كه تا فرصت جواني و صفاي باطني و فطرت الهي باقي و دست نخورده است، درصدد تصفيه و تزكيه برآيند و ريشه‏هاي اخلاق فاسد و اوصاف ظلمانيه را از قلوب خود بركنند كه با بودن يكي از اخلاق زشت و ناهنجار، سعادت انسان در خطر عظيم است.

و نيز در ايام جواني اراده و تصميم انسان، جوان است و محكم از اين جهت نيز اصلاح براي انسان آسان‏تر است، ولي در پيري اراده سست و تصميم، پير است، چيره شدن بر قوا مشكل‏تر است.

تأسف بر ايام جواني

يكي از سخت‏ترين امور آن است كه انسان، ايام جواني خود را به بطالت گذراند و از ياد حضرت دوست غافل باشد و از كاروان انسانيت به دور مانده در پيري به ياد ايام از دست رفته ناله سر دهد كه:

;افسوس كه عمري پي اغيار دويديم ;از يار بمانديم و به مقصد نرسيديم

;سرمايه ز كف رفت و تجارت ننموديم ;جز حسرت و اندوه متاعي نخريديم

حضرت امام خميني در يكي از نامه‏هاي خود با تذكر اين نكته مي‏فرمايند:

"بدان كه يك روز... همچون من عقب مانده از قافله عشاق دوست، خداي نخواسته بار سنگين تأسف را به دوش مي‏كشي، پس از اين پير بينوا بشنو كه اين بار را به دوش دارد و زير آن خم شده است، به اين اصطلاحات كه دام بزرگ ابليس است بسنده مكن و در جست‏وجوي او جل و علا باش. جواني‏ها و عيش و نوش‏هاي آن بسيار زودگذر است كه من خود همه مراحلش را طي كردم و اكنون با عذاب جهنمي آن دست به گريبانم و شيطان دروني دست از جانم بر نمي‏دارد تا - پناه به خداي تعالي - آخر ضربه را بزند، ولي يأس از رحمت واسعه خداوند خود از كبائر عظيم است و خدا نكند كه معصيت كاري مبتلاي به آن شود. " حضرت اميرالمؤمنين علي عليه‏السلام نيز در مناجات خود باحق تعالي چنين زمزمه مي‏فرمايند:

الهي و قد اَفْنَيتُ عمري في شِرّةِ السّهوِ عنك و اَبْلَيتُ شَبابي في سَكْرَةِ التَّباعد مِنك فلم اَسْتَيقِظْ ايام اغتراري بكَ وَ رُكوُني الي سبيل سَخَطِكَ؛ بارالها! عمر را در حرص و آز شديد و غفلت از تو تباه ساختم و جواني‏ام را در مستي بعد و دوري از تو فرسودم و در روزگار دليري و گستاخي به تو و قرار گرفتن در راه خشم تو، بيدار نشدم.

به گفته خواجه حافظ شيرازي:

;عمر بگذشت به بي‏حاصلي و بوالهوسي ;اي پسر! جام مِيم ده، كه به پيري برسي

;كاروان رفت و تو در خواب و بيابان در پيش ;وه كه بس بي‏خبر از غلغل بانگ جرسي

;بال بگشا و صفير از شجر طوبي زن ;حيف باشد چو تو مرغي كه اسير قفسي

منبع: پايگاه حوزه

زندگينامه امام خميني ( ره )

مولودي از سلاله ي عصمت و طهارت در 20 جمادي الاخر 1320 ه. ق مصادف با ميلاد دخت گرامي پيامبر اسلام صلي الله عليه و اله گام به عرصه وجود نهاد . نام پدرش آيت الله شهيد سيد مصطفي موسوي و نام مادرش هاجر احمدي بود . وي را روح الله نامگذاري كردند. مرحوم سيد مصطفي كه تحصيلات خود را در زادگاهش شروع و در نجف و سامرا با كسب معارف الهيه ادامه داده بود ، زمان ميرزاي شيرازي در زمره علما و مجتهدين آن عصر قرار داشت  و از نجف كه بازگشت ، زعامت اهالي خمين را عهده دار شد و به رفع تجاوزات و تعديات دستگاه ظالم  پرداخت . او در خمين ، با ايجاد جلسات معارف اسلامي به آگاه ساختن توده مردم ، اقدام كرد؛ و سرانجام در راه خمين و اراك به دست طاغوتيان  و اصحاب شقاوت شهيد شد. امام ( ره ) در پنج ماهگي يتيم شد و بعد از شهادت پدر،  تحت سرپرستي مادر ، عمه و دائي مهربانش پرورش يافت. امام تحصيلات مقدماتي را در خمين نزد ميرزا محمود شروع كرد و سپس آن را در مكتب ملاابوالقاسم در مدرسه جديد التأسيس احمديه ي آن ديار ادامه داد. در سن پانزده سالگي ، تحصيلات فارسي آن روز را به اتمام رسانيد و نزد برادر بزرگش مرحوم آيت الله پسنديده ، صرف ، نحو و منطق را شروع كرد و تا سال 1338 ه. ق از محضر ايشان بهره كافي برد .

در سن 19 سالگي هنگامي كه چهار سال از وفات مادرش مي گذشت ، به واسطه روح تشنه و جستجوگرش راهي حوزه علميه اراك  شد كه ازحوزه هاي بزرگ ديني به شمار مي رفت و تحت  زعامت و سرپرستي مؤسس حوزه علميه ي  قم مرحوم آيت الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي ، از مجتهدين حوزه علميه نجف اشرف واز شاگردان برجسته حوزه درس مرحوم ميرزاي شيرازي ، اداره مي شد. در سال 1340 ه.ق آيت الله حائري يزدي به درخواست علماي بزرگ شهر مذهبي قم از اراك مهاجرت و تحت الطاف الهي موفق شد حوزه علميه قم را تأسيس كند  .  امام ره در پي استاد، حوزه اراك را ترك كرد و در حوزه علميه ي قم به تحصيل پرداخت و درمحضر آيت الله حائري يزدي پايه هاي علمي و مباني فقهي و اصولي را تكميل كرد و در محضر مرحوم آيت الله شيخ علي اكبر يزدي ( معروف به حكيم) درعلم هيئت مهارت يافت. امام ( ره ) از استاد و مراد خود مرحوم آيت الله شاه آبادي  متون مختلف عرفان، حكمت و فلسفه را فراگرفت و خود را در درياي علوم اسلامي غرق كرد .  در سال 1345 ه. ق سطوح را به پايان رسانيد و به درجه اجتهاد نايل آمد و بدون نياز علمي و فلسفي به حوزه هاي علميه نجف در زمره ي مجتهدين و نوابغ فقهي قرار گرفت. در سال 1348 ه.ق با دخت مكرمه مرحوم آيت الله آقاي حاج ميرزا محمد ثـقفي تهراني ازدواج كرد و ثمره اين ازدواج دو پسر و سه دختر بود . امام ( ره )  در سال 1347 ه.ق در حالي كه فقط 27 سال داشت، تدريس فلسفه را آغاز كرد. سپس در سال1364 ه. ق همزمان با ورود آيت الله بروجردي به قم به تدريس علوم منقول ،  خارج فقه و اصول پرداخت .  قبل از آن ، مدتي به تدريس " سطوح" اشتغال داشت و كتاب هاي فقه و اصول را با بياني شيوا و رسا براي طلاب و فضلا شرح و بسط مي داد .

ايشان از همان اوان جواني ، مبارزات سياسي خويش را عليه ظلم و جور آغاز نمود و چندين بار تبعيد و زنداني شد.

امام در پيروزي انقلاب اسلامي ، نقش بزرگي را در رهبري  مردم  برعهده داشت و بالاخره در12 بهمن 1357 پس از سال ها تبعيد به وطن بازگشت و تا سال 1368 ، هدايت جامعه را بر عهده داشت و بالاخره در 14/ خرداد/1368 ، دنياي خاكي را وداع گفت و به عرش الهي هجرت نمود.

شاخصهاي مكتب سياسي امام
من مى‏خواهم روى مكتب سياسى امام تكيه كنم. مكتب سياسى امام نمى‏تواند از شخصيت پُرجاذبه‏ى امام جدا شود. راز موفقيت امام در مكتبى است كه عرضه كرد و توانست آن را به‏طور مجسم و به‏صورت يك نظام، در مقابل چشم مردم جهان قرار دهد. البته انقلاب عظيم اسلامى ما به‏دست مردم به پيروزى رسيد و ملت ايران عمق توانايى‏ها و ظرفيت فراوان خود را نشان داد؛ اما اين ملت بدون امام و مكتب سياسى او قادر به چنين كار بزرگى نبود. مكتب سياسى امام ميدانى را باز مى‏كند كه گستره‏ى آن حتّى از تشكيل نظام اسلامى هم وسيع‏تر است. مكتب سياسى‏يى كه امام آن را مطرح و براى آن مجاهدت كرد و آن را تجسم و عينيت بخشيد، براى بشريت و براى دنيا حرف تازه دارد و راه تازه پيشنهاد مى‏كند. چيزهايى در اين مكتب وجود دارد كه بشريت تشنه‏ى آنهاست؛ لذا كهنه نمى‏شود. كسانى كه سعى مى‏كنند امام بزرگوار ما را به عنوان يك شخصيت متعلق به تاريخ و متعلق به گذشته معرفى كنند، در تلاشِ خود موفق نخواهند شد. امام در مكتب سياسى خود زنده است، و تا اين مكتب سياسى زنده است، حضور و وجود امام در ميان امت اسلامى، بلكه در ميان بشريت، منشأ آثار بزرگ و ماندگار است.
مكتب سياسى امام داراى شاخصهايى است. من امروز چند خط از خطوط برجسته‏ى اين مكتب را در اين‏جا بيان مى‏كنم. يكى از اين خطوط اين است كه در مكتب سياسى امام، معنويت با سياست در هم تنيده است. در مكتب سياسى امام، معنويت از سياست جدا نيست؛ سياست و عرفان، سياست و اخلاق. امام كه تجسم مكتب سياسىِ خود بود، سياست و معنويت را با هم داشت و همين را دنبال مى‏كرد؛ حتّى در مبارزات سياسى، كانون اصلى در رفتار امام، معنويت او بود. همه‏ى رفتارها و همه‏ى مواضع امام حول محور خدا و معنويت دور مى‏زد. امام به اراده‏ى تشريعى پروردگار اعتقاد و به اراده‏ى تكوينىِ او اعتماد داشت و مى‏دانست كسى كه در راه تحقق شريعت الهى حركت مى‏كند، قوانين و سنت‏هاى آفرينش كمك گار اوست. او معتقد بود كه: «وللَّه جنود السّماوات و الأرض و كان اللَّه عزيزاً حكيما». امام قوانين شريعت را بستر حركت خود مى‏دانست و علائم راهنماى حركت خود به‏شمار مى‏آورد. حركت امام براى سعادت كشور و ملت، بر مبناى هدايت شريعت اسلامى بود؛ لذا «تكليف الهى» براى امام كليد سعادت به‏حساب مى‏آمد و او را به هدفهاى بزرگِ آرمانى خود مى‏رساند...
شاخص دوم، اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم است؛ هم كرامت انسان، هم تعيين‏كننده بودن اراده‏ى انسان. در مكتب سياسى امام، هويت انسانى، هم ارزشمند و داراى كرامت است، هم قدرتمند و كارساز است. نتيجه‏ى ارزشمندى و كرامت داشتن اين است كه در اداره‏ى سرنوشت بشر و يك جامعه، آراء مردم بايد نقش اساسى ايفا كند. لذا مردم‏سالارى در مكتب سياسى امام بزرگوار ما - كه از متن اسلام گرفته شده است - مردم‏سالارىِ حقيقى است؛ مثل مردم‏سالارى امريكايى و امثال آن، شعار و فريب و اغواگرىِ ذهنهاى مردم نيست
شاخص سوم از شاخصهاى مكتب سياسى امام، نگاه بين‏المللى و جهانىِ اين مكتب است. مخاطب امام در سخن و ايده‏ى سياسى خود، بشريت است؛ نه فقط ملت ايران. ملت ايران اين پيام را به گوش جان شنيد، پايش ايستاد، برايش مبارزه كرد و توانست عزت و استقلال خود را به‏دست آورد؛ اما مخاطب اين پيام، همه‏ى بشريت است. مكتب سياسى امام اين خير و استقلال و عزت و ايمان را براى همه‏ى امت اسلامى و همه‏ى بشريت مى‏خواهد؛ اين رسالتى است بر دوش يك انسان مسلمان. البته تفاوت امام با كسانى كه براى خود رسالت جهانى قائلند، اين است كه مكتب سياسى امام با توپ و تانك و اسلحه و شكنجه نمى‏خواهد ملتى را به فكر و به راه خود معتقد كند. امريكايى‏ها هم مى‏گويند ما رسالت داريم در دنيا حقوق بشر و دمكراسى را توسعه دهيم. راه گسترش دمكراسى، كاربرد بمب اتم در هيروشيماست؟! توپ و تانك و جنگ‏افروزى و كودتاگرى در امريكاى لاتين و آفريقاست؟! امروز هم در خاورميانه اين همه دغل بازى و فريبگرى و ظلم و جنايت به چشم مى‏خورد. با اين وسايل مى‏خواهند حقوق بشر و رسالت جهانى‏شان را گسترش دهند! مكتب سياسى اسلام فكر درست و سخن نوى خود را با تبيين در فضاى ذهن بشريت رها مى‏كند و مثل نسيم بهارى و عطر گلها در همه‏جا مى‏پيچد...
شاخص مهم ديگر مكتب سياسى امام بزرگوار ما پاسدارى از ارزشهاست، كه مظهر آن را امام بزرگوار در تبيين مسأله‏ى ولايت‏فقيه روشن كردند. از اول انقلاب اسلامى و پيروزى انقلاب و تشكيل نظام اسلامى، بسيارى سعى كرده‏اند مسأله‏ى ولايت‏فقيه را نادرست، بد و برخلاف واقع معرفى كنند؛ برداشتهاى خلاف واقع و دروغ و خواسته‏ها و توقعات غيرمنطبق با متن نظام سياسى اسلام و فكر سياسى امام بزرگوار. اين‏كه گاهى مى‏شنويد تبليغاتچى‏هاى مجذوب دشمنان اين حرفها را مى‏پراكنند، مربوط به امروز نيست؛ از اول، همين جريانات و دست‏آموزها و تبليغاتِ ديگران اين حرفها را مطرح مى‏كردند....
آخرين نكته ‌اي كه به عنوان شاخصه ي مكتب سياسي امام عرض مي كنم مسئله عدالت اجتماعي است عدالت اجتماعي يكي از مهمترين و اصلي ترين خطوط در مكتب سياسي امام بزرگوار ماست. در همه ي برنامه‌هاي حكومت –در قانونگذاري و در اجرا و در قضا-بايد عدالت اجتماعي وپركردن شكافهاي طبقاتي- مورد نظر و هدف باشد.
فرازي از بيانات مقام معظم رهبري در مراسم پانزدهمين سالگرد ارتحال امام خميني(ره) 14/3/1383

درس امام به امت
جمله‏اى در وصيت‏نامه‏ى امام عزيزمان هست كه هرگز نبايد آن را فراموش كنيم. ايشان فرمودند: آن عاملى كه انقلاب را به پيروزى رساند، همان عامل، انقلاب را تداوم خواهد داد. يعنى اتكال به خدا و ايمان مردم به اسلام و تصميم قاطع بر انجام وظيفه‏ى الهى و اسلامى و وحدت كلمه، رمز پيروزى و تداوم انقلاب است. اين، يك درس هميشگى براى همه‏ى ماست.
امروز شاهديم كه بر كشور ما، وحدت و صميميت و صفاى همگانى حاكم است. اين، حادثه‏اى بسيار عظيم و از بركات روح مطهر امام بزرگوار ماست. اخلاص آن مرد بزرگ الهى، بعد از رحلت او هم در فضاى اين جامعه اثر گذاشت و دلها را به هم انس داد و پيوندها را محكم كرد. اتحاد كلمه و همراهى شما مردم با هم و پيوند محكمى كه بين شما و مسؤولان ابراز شد، همه‏ى دنيا آن را ديدند و باعث يأس دشمنان گرديد.
با ورود امام به صحنه‏ى داخلى كشور در سال 57، انقلاب طراوت ديگرى يافت و برگ و بارى پيدا كرد و ثمربخش شد. لطف خدا بر امام بود كه در وجودش اين بركات را قرار داد. روح مطهر او در هنگام وفات و عروج ملكوتيش نيز مشمول بركات و لطف الهى شد و موجب گرديد تا انقلاب در ايام رحلت آن بزرگوار هم مثل روزهاى اول پيروزى، برگ و بار تازه‏تر پيدا كند و از هيمنه و هيبت برخوردار بشود و دشمنان را مأيوس كند.
ما امروز به بركت امام(ره) مى‏توانيم از موضع قدرت و قوّت با دنيا حرف بزنيم. هيچ‏كس در دنيا نبايد تصور كند كه جمهورى اسلامى اندكى در خود احساس ضعف مى‏كند. به فضل پروردگار، ما امور داخلى خودمان را با قوّت و اعتمادبه‏نفسِ كامل پيش خواهيم برد و ارتباطات خارجى را تا آن‏جا كه با اصول ما منطبق باشد و براى اسلام و مسلمين و ملت ايران و انقلاب و جمهورى اسلامى مقرون به صلاح و صرفه باشد، با قوّت و قدرت و از موضع بالا گسترش خواهيم داد.
اين جمله را كه امام بزرگوارمان بارها و بارها روى آن تاكيد مى‏كردند، به ياد داشته باشيد كه: رمز همه‏ى پيروزيها، وحدت كلمه و حضور در صحنه است. اگر وحدت كلمه و حضور مردم در صحنه نباشد، ملت ايران نخواهد توانست گامى به جلو بگذارد؛ ولى اگر همه‏ى مردم اين رمز را شناختند و حفظ كردند، البته خداوند به آنها كمك خواهد كرد. اين وعده‏ى الهى است كه: «والّذين جاهدوا فينا لنهدينّهم سبلنا»، «من‏كان للَّه‏كان‏اللَّه له». اينها وعده‏ى حق و صدق و قطعى الهى است.
بحمداللَّه خدا با ملت ايران است و وجود بزرگوار آن رهبر عالى‏قدر و انسان والا و بى‏نظير، واقعاً بزرگترين نعمتها براى ما بوده است. امروز هم كلمات و نصايح او كه براى ما باقى مانده، بزرگترين نعمت براى ماست؛ چون كلمات خدا و انبياست و بايد قدرشان را بدانيم و ان‏شاءاللَّه به آنها عمل كنيم.
فرازي از بيانات مقام معظم رهبري در مراسم بيعت روحانيون، مسئولان و مردم استان خوزستان 21/4/1368

لزوم تدبر درسهاي امام
امروز بزرگترين وظيفه‏ى ما ملت ايران كه مريدان قديم و اولين ياران امام‏خمينى(ره) بوديم، اين است كه درسهاى آن امام بزرگوار را مرور كنيم. شخصيت عظيم رهبر كبير انقلاب و جوهر درخشانى كه همه‏ى دنيا را تحت تأثير قرار داد، در درسها و بيانات و رهنمودهاى او آشكار شده است. البته همه‏ى ما با شناخت كامل آن شخصيت عظيم خيلى فاصله داريم و بدون مبالغه و اغراق بايد گفت كه هنوز ابعاد بسيارى ازشخصيت آن روح ملكوتى و انسان بزرگ و والا براى ما شناخته‏شده نيست.
ما از نزديك قضايا را مى‏ديديم و همه‏ى كسانى كه از چنين فاصله‏يى در كنار وقايع قرار مى‏گيرند، به آسانى قدرت جمع‏بندى ندارند. جمع‏بندى آن شخصيت و تحليل ابعاد گوناگون آن انسان بزرگ و والا، قدرى تدبر و تأمل لازم دارد، كه به اين زوديها براى ما كه در عصر امام و نزديك به او بوديم، ميسر نخواهد شد؛ ولى بيانات آن بزرگوار براى ما درس است، و درس چيزى است كه در دسترس و اختيار ماست.
تدبر در درسهاى آن بزرگوار، خواهد توانست ما را با ابعاد شخصيت آن راحل عظيم‏الشأن آشنا كند و راه را بر ما بنماياند. اين درسها را نمى‏شود در چند جمله خلاصه كرد. در هر بخشى از زمان و در هر حادثه‏يى از حوادث، يكى از آن درسها مى‏تواند به عنوان رهنمود راهگشاى ما باشد.
با توجه به شرايطى كه امروز در جهان براى كشور ما و موقعيت عظيم ملت ايران در اذهان عالم به وجود آمده است، درس بزرگ امام عزيزمان عبارت است از قدردانى از وحدت و انسجامى كه به اراده‏ى الهى براى ما پيش آمد. امروز دلهاى ملت ايران از غالب اوقاتِ دوران دهساله‏ى انقلاب به هم نزديكتر است؛ اين هم از بركات روح ملكوتى امام بزرگوارمان بود.
از بيانات مقام معظم رهبري در مراسم بيعت با روحانيون، مسئولان و مردم استان زنجان و نهاوند و كاشمر و ... 15/4/1368

پيمان ما با راه امام
ما با خدا پيمان بسته‏ايم راه امام خمينى(اعلى‏اللَّه‏قدره) را كه راه اسلام و قرآن و راه عزت مسلمين است، دنبال كنيم. سياست «نه شرقى و نه غربى»، حمايت از مستضعفان و مظلومان، دفاع از وحدت و حركت امت بزرگ اسلامى و فايق آمدن بر عوامل اختلاف و دوگانگى مسلمين در سطح جهان، و مجاهدت براى ايجاد مدينه‏ى فاضله‏ى اسلامى، و تكيه بر جانبدارى از قشرهاى محروم و كوخ‏نشين، و به كار گرفتن همه‏ى عوامل و امكانات براى بازسازى كشور در سطح داخلى كشور، خطوط اصلى برنامه‏هاى ماست. هدف اصلى از اين‏همه، زنده كردن دوباره‏ى اسلام و بازگشت به ارزشهاى قرآن است و ما يك سر مو از اين هدف عقب نخواهيم نشست.
فرازي از پيام مقام معظم رهبري به حجاج بيت‌الله الحرام 14/4/1368

وفاداري به امام
اگر ما امام را دوست داريم - كه واقعاً همين‏گونه است و هيچ‏كس نمى‏تواند ترديد كند كه ملت ايران در عشق و محبت به امام صادق نيست - بايد راه و درس او را زنده نگهداريم و هدفهايش را، هدفهاى حقيقى و اصلى انقلاب به حساب آوريم و به سمت آنها حركت كنيم و هدف ديگرى از خودمان درست نكنيم. هدفهاى امام(ره) مشخص و روشن است و احتياج به كار زياد ندارد.
حال كه خداى متعال اين‏طور مقدر كرد كه بنده‏ى صالحش در نيمه‏ى اين راه بار را به ديگران بسپارد و به ملكوت اعلى‏ بپيوندد و در جوار او آرام بگيرد، ما نخواهيم گذاشت اين بار روى زمين بماند. بايد همه‏ى آحاد ملت - كوچك و بزرگ - مسؤولان در سطوح مختلف و هركس كه كارى در دستش است، اين نكته را حديث نفس خود كند و پيمان ببندد كه راه امام را ادامه دهد و به سمت هدفهاى او حركت كند. در اين صورت، عشق و محبت و ارادت و شاگردى ما نسبت به او صادق خواهد بود؛ والّا اگر در فراق او گريه كنيم و بر سر و سينه‏ى خود بزنيم، ولى راه او را از سمت ديگر ادامه دهيم، محبت و احترام و وفادارى ما صادقانه نخواهد بود. وفادارى اين است كه عيناً در همان خط و هدف او حركت كنيم و به بيراهه نرويم.
از بيانات مقام معظم رهبري در مراسم بيعت با فرماندهان و اعضاي كميته‌هاي انقلاب اسلامي 18/3/1368

وظيفه ما در قبال راه امام
دشمنان زخم‏خورده و كمين‏كرده‏ى انقلاب، سالها انتظار چنين روزهايى را كشيده‏اند و اكنون همچون خفاشانى كه غروب خورشيد را انتظار مى‏برند، در صدد تحركات خبيث و پليد خود مى‏باشند. اگرچه طوفان احساسات مقدس ملت، كه اين روزها همچون آتشفشانى فضاى كشور را گداخته، به بدخواهان و فتنه‏انگيزان داخلى و نيز به دشمنان كينه‏ورز خارجى، مجال هيچ‏گونه شرارت نخواهد داد و هر حركتى بر عليه نظام مقدس جمهورى اسلامى را، كه ارزنده‏ترين ميراث رهبركبير و فقيد ماست، به آتش خواهد كشيد، ولى حفظ آمادگى و هشيارى و حضور در صحنه و حساس بودن در برابر تحركات مشكوك، امروز از جمله‏ى فرايض عمومى است.
استكبار جهانى از لحظه‏ى پيروزى انقلاب اسلامى تاكنون، هرگز سوداى تضعيف، بلكه محو جمهورى اسلامى را از سر بيرون نكرده؛ همچنان كه از هيچ اقدام ممكن و مقرون‏به‏صرفه نيز در اين راه خوددارى نورزيده است، و تا آنگاه كه ملت و مسؤولان جمهورى اسلامى، پايبند به استقلال و عزت ملى و اصول اسلامى خود مى‏باشند، اين انگيزه را در خود نگاه خواهد داشت؛ منتها به فضل و مدد الهى و بنابر قوانين خلقت و تاريخ، در برابر عزم و اراده و آمادگى ملت، كارى از او ساخته نبوده و كيد و مكر او به جايى نرسيده است و به خواست خداوند، همواره نيز همين‏گونه خواهد بود؛ ان‏شاءاللَّه.
لذا اين‏جانب، از همه‏ى آحاد ملت و اقشار گوناگون مى‏خواهم كه حفظ آمادگى و هشيارى و توجه به توطئه‏هاى دشمنان را فريضه‏ى انقلابى خود بدانند و نيات پليد دشمنان را از موضعگيريهاى سياسى و تبليغاتى جهانى آنان و نيز از شايعه‏پردازيها و ايجاد مضيقه‏هاى اقتصادى كشف كنند و بدانند كه در صورت آمادگى و هشيارى، همه‏ى توطئه‏هاى دشمن خنثى مى‏گردد و پيروزى از آنِ ملت ايران خواهد بود.
همان‏طور كه رهبر كبير و عزيز ما بارها تكرار مى‏كردند و در وصيت‏نامه‏ى سياسى، الهى خود نيز بر آن تأكيد ورزيده‏اند، وحدت كلمه و وحدت صفوف ملت ما كه رمز پيروزى انقلاب بود، رمز بقا و سلامت و تداوم آن نيز هست. تقسيم شدن ملت به گروهها و دسته‏هاى متعارض و عمده كردن اختلافات كم‏اهميت و احساسات غيرمنطقى و به فراموشى سپردن اصول مهمى كه ميان همه‏ى ملت ما و لااقل ميان اكثريت عظيمى از آنان مشترك است، و به فراموشى سپردن حضور دشمن و خطرات جبران‏ناپذير ناشى از آن، بزرگترين فاجعه براى ملتى است كه مى‏خواهد حق تضييع‏شده‏ى خود را احيا كند و خود را از وابستگى به بيگانگان برهاند....
فرازي از پيام رهبر معظم انقلاب اسلامي به ملت شريف ايران در تجليل از امام خميني(ره) 18/3/1368

استقلال توأم با معنويت
هنر بزرگِ امام بزرگوار ما اين بود كه چارچوب محكمى را براى اين انقلاب به وجود آورد و نگذاشت اين انقلاب در هاضمه قدرتها و جريانهاى سياسىِ مسلّط هضم شود. شعار «نه شرقى، نه غربى، جمهورى اسلامى»، يا شعار «استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى» كه تعاليم امام و خطّ اشاره انگشت ايشان در دهان مردم انداخت، معنايش اين بود كه اين انقلاب متّكى به اصول ثابت و مستحكمى است كه نه به اصول سوسياليزمِ اردوگاه آن روز شرق ارتباطى دارد، نه به اصول سرمايه‏دارىِ ليبرال اردوگاه غرب. علّت اين‏كه شرق و غرب با اين انقلاب دشمنى كرده‏اند و سرسختى نشان داده‏اند، همين بود.
اين انقلاب بر پايه اصول مستحكمى بنا شد؛ هم اجراى عدالت را مورد نظر قرار داد، هم آزادى و استقلال را - كه براى ملتها از مهمترين ارزشهاست - مورد توجّه قرار داد، هم معنويت و اخلاق را. اين انقلاب، تركيبى از عدالتخواهى و آزاديخواهى و مردم‏سالارى و معنويت و اخلاق است؛
فرازي از بيانات مقام معظم رهبري در اجتماع بزرگ زائران حرم امام خميني (ره)14/3/1381

X