امام خميني
نوبهار جواني زيباترين فصل عمر انسانها است كه گلهاي رشد و بالندگي انسان در آن فصل ميشكفد. بزرگمرداني كه قلههاي كمال را درهم نورديدند، بيشترين استفاده را از روزگار جواني خود كردهاند و گامهاي بلند زندگي خويش را در آن دوران برداشتهاند. عالم رباني حضرت امام خميني از جمله افرادي بود كه هم خود بيشترين بهره را از جواني خويش برد و هم ديگران را از استفاده بهتر از جواني توصيه ميفرمود؛ يكي از ياران امام خميني ميگويد: ماه شعبان خدمت امام رسيدم مفاتيح دستشان بود و ميخواستند دعاهاي مخصوص ماه شعبان را بخوانند تا رفتم دستشان را ببوسم كه مرخص شوم، فرمودند: "هر كاري كه ميخواهي بكني در جواني بكن، در پيري بايد بخوابي و ناله كني. "
به تعبير موليالموحدين اميرالمؤمنين عليهالسلام دو چيز است كه جز كسي كه آن را از دست داده، قدرش را نميداند: جواني و تندرستي.
آن پير فرزانه اهميت تكامل در جواني را به فرزند خود حاج احمد آقا چنين متذكر ميشوند: پسرم تا نعمت جواني را از دست ندادهاي فكر اصلاح خود باش كه در پيري همه چيز را از دست ميدهي يا يكي از مكايد شيطان كه شايد بزرگترين آن باشد كه پدرت بدان گرفتار بوده و هست، ـ مگر رحمت حق تعالي دستگير او باشد ـ استدراج است.
در جواني شيطان باطن كه بزرگترين دشمنان اوست، او را از فكر اصلاح خود باز ميدارد و اميد ميدهد كه وقت زياد است، اكنون فصل برخورداري از جواني است و هر آن و هر ساعت و هر روز كه بر انسان ميگذرد درجه درجه او را به وعدههاي پوچ از اين فكر باز ميدارد تا ايام جواني را از او بگيرد و آن گاه كه جواني رو به تمام است او را به اميد اصلاح در پيري سرخوش ميكند... .
به تعبير حافظ:
دلا چو پير شدي حسن و نازكي مفروش كه اين معامله در عالم اسباب رود
علت اهميت جواني در تكامل انسان
هر تغيير روحي نيازمند اراده قوي و عزم راسخ است و فتح قلههاي بلند كمال فقط در سايه چنين عزم و ارادهاي امكانپذير است و چنين اراده محكم و استواري فقط در ايام جواني به دست ميآيد. از سوي ديگر در دوران جواني هنوز اخلاق فاسد و عادتهاي زشت در وجود انسان ريشه ندوانده و به كمك عزم و اراده جواني قابل زوال است بر خلاف پيري كه اراده جواني رو به ضعف ميرود و ريشههاي اخلاق فاسد و عادتهاي زشت در وجود او راسخ ميشود. امام خميني در اين رابطه چنين فرمودهاند: "بر جوانها حتم و لازم است كه تا فرصت جواني و صفاي باطني و فطرت الهي باقي و دست نخورده است، درصدد تصفيه و تزكيه برآيند و ريشههاي اخلاق فاسد و اوصاف ظلمانيه را از قلوب خود بركنند كه با بودن يكي از اخلاق زشت و ناهنجار، سعادت انسان در خطر عظيم است.
و نيز در ايام جواني اراده و تصميم انسان، جوان است و محكم از اين جهت نيز اصلاح براي انسان آسانتر است، ولي در پيري اراده سست و تصميم، پير است، چيره شدن بر قوا مشكلتر است.
تأسف بر ايام جواني
يكي از سختترين امور آن است كه انسان، ايام جواني خود را به بطالت گذراند و از ياد حضرت دوست غافل باشد و از كاروان انسانيت به دور مانده در پيري به ياد ايام از دست رفته ناله سر دهد كه:
;افسوس كه عمري پي اغيار دويديم ;از يار بمانديم و به مقصد نرسيديم
;سرمايه ز كف رفت و تجارت ننموديم ;جز حسرت و اندوه متاعي نخريديم
حضرت امام خميني در يكي از نامههاي خود با تذكر اين نكته ميفرمايند:
"بدان كه يك روز... همچون من عقب مانده از قافله عشاق دوست، خداي نخواسته بار سنگين تأسف را به دوش ميكشي، پس از اين پير بينوا بشنو كه اين بار را به دوش دارد و زير آن خم شده است، به اين اصطلاحات كه دام بزرگ ابليس است بسنده مكن و در جستوجوي او جل و علا باش. جوانيها و عيش و نوشهاي آن بسيار زودگذر است كه من خود همه مراحلش را طي كردم و اكنون با عذاب جهنمي آن دست به گريبانم و شيطان دروني دست از جانم بر نميدارد تا - پناه به خداي تعالي - آخر ضربه را بزند، ولي يأس از رحمت واسعه خداوند خود از كبائر عظيم است و خدا نكند كه معصيت كاري مبتلاي به آن شود. " حضرت اميرالمؤمنين علي عليهالسلام نيز در مناجات خود باحق تعالي چنين زمزمه ميفرمايند:
الهي و قد اَفْنَيتُ عمري في شِرّةِ السّهوِ عنك و اَبْلَيتُ شَبابي في سَكْرَةِ التَّباعد مِنك فلم اَسْتَيقِظْ ايام اغتراري بكَ وَ رُكوُني الي سبيل سَخَطِكَ؛ بارالها! عمر را در حرص و آز شديد و غفلت از تو تباه ساختم و جوانيام را در مستي بعد و دوري از تو فرسودم و در روزگار دليري و گستاخي به تو و قرار گرفتن در راه خشم تو، بيدار نشدم.
به گفته خواجه حافظ شيرازي:
;عمر بگذشت به بيحاصلي و بوالهوسي ;اي پسر! جام مِيم ده، كه به پيري برسي
;كاروان رفت و تو در خواب و بيابان در پيش ;وه كه بس بيخبر از غلغل بانگ جرسي
;بال بگشا و صفير از شجر طوبي زن ;حيف باشد چو تو مرغي كه اسير قفسي
منبع: پايگاه حوزه
مولودي از سلاله ي عصمت و طهارت در 20 جمادي الاخر 1320 ه. ق مصادف با ميلاد دخت گرامي پيامبر اسلام صلي الله عليه و اله گام به عرصه وجود نهاد . نام پدرش آيت الله شهيد سيد مصطفي موسوي و نام مادرش هاجر احمدي بود . وي را روح الله نامگذاري كردند. مرحوم سيد مصطفي كه تحصيلات خود را در زادگاهش شروع و در نجف و سامرا با كسب معارف الهيه ادامه داده بود ، زمان ميرزاي شيرازي در زمره علما و مجتهدين آن عصر قرار داشت و از نجف كه بازگشت ، زعامت اهالي خمين را عهده دار شد و به رفع تجاوزات و تعديات دستگاه ظالم پرداخت . او در خمين ، با ايجاد جلسات معارف اسلامي به آگاه ساختن توده مردم ، اقدام كرد؛ و سرانجام در راه خمين و اراك به دست طاغوتيان و اصحاب شقاوت شهيد شد. امام ( ره ) در پنج ماهگي يتيم شد و بعد از شهادت پدر، تحت سرپرستي مادر ، عمه و دائي مهربانش پرورش يافت. امام تحصيلات مقدماتي را در خمين نزد ميرزا محمود شروع كرد و سپس آن را در مكتب ملاابوالقاسم در مدرسه جديد التأسيس احمديه ي آن ديار ادامه داد. در سن پانزده سالگي ، تحصيلات فارسي آن روز را به اتمام رسانيد و نزد برادر بزرگش مرحوم آيت الله پسنديده ، صرف ، نحو و منطق را شروع كرد و تا سال 1338 ه. ق از محضر ايشان بهره كافي برد .
در سن 19 سالگي هنگامي كه چهار سال از وفات مادرش مي گذشت ، به واسطه روح تشنه و جستجوگرش راهي حوزه علميه اراك شد كه ازحوزه هاي بزرگ ديني به شمار مي رفت و تحت زعامت و سرپرستي مؤسس حوزه علميه ي قم مرحوم آيت الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي ، از مجتهدين حوزه علميه نجف اشرف واز شاگردان برجسته حوزه درس مرحوم ميرزاي شيرازي ، اداره مي شد. در سال 1340 ه.ق آيت الله حائري يزدي به درخواست علماي بزرگ شهر مذهبي قم از اراك مهاجرت و تحت الطاف الهي موفق شد حوزه علميه قم را تأسيس كند . امام ره در پي استاد، حوزه اراك را ترك كرد و در حوزه علميه ي قم به تحصيل پرداخت و درمحضر آيت الله حائري يزدي پايه هاي علمي و مباني فقهي و اصولي را تكميل كرد و در محضر مرحوم آيت الله شيخ علي اكبر يزدي ( معروف به حكيم) درعلم هيئت مهارت يافت. امام ( ره ) از استاد و مراد خود مرحوم آيت الله شاه آبادي متون مختلف عرفان، حكمت و فلسفه را فراگرفت و خود را در درياي علوم اسلامي غرق كرد . در سال 1345 ه. ق سطوح را به پايان رسانيد و به درجه اجتهاد نايل آمد و بدون نياز علمي و فلسفي به حوزه هاي علميه نجف در زمره ي مجتهدين و نوابغ فقهي قرار گرفت. در سال 1348 ه.ق با دخت مكرمه مرحوم آيت الله آقاي حاج ميرزا محمد ثـقفي تهراني ازدواج كرد و ثمره اين ازدواج دو پسر و سه دختر بود . امام ( ره ) در سال 1347 ه.ق در حالي كه فقط 27 سال داشت، تدريس فلسفه را آغاز كرد. سپس در سال1364 ه. ق همزمان با ورود آيت الله بروجردي به قم به تدريس علوم منقول ، خارج فقه و اصول پرداخت . قبل از آن ، مدتي به تدريس " سطوح" اشتغال داشت و كتاب هاي فقه و اصول را با بياني شيوا و رسا براي طلاب و فضلا شرح و بسط مي داد .
ايشان از همان اوان جواني ، مبارزات سياسي خويش را عليه ظلم و جور آغاز نمود و چندين بار تبعيد و زنداني شد.
امام در پيروزي انقلاب اسلامي ، نقش بزرگي را در رهبري مردم برعهده داشت و بالاخره در12 بهمن 1357 پس از سال ها تبعيد به وطن بازگشت و تا سال 1368 ، هدايت جامعه را بر عهده داشت و بالاخره در 14/ خرداد/1368 ، دنياي خاكي را وداع گفت و به عرش الهي هجرت نمود.
شاخصهاي مكتب سياسي امام
من مىخواهم روى مكتب سياسى امام تكيه كنم. مكتب سياسى امام نمىتواند از شخصيت پُرجاذبهى امام جدا شود. راز موفقيت امام در مكتبى است كه عرضه كرد و توانست آن را بهطور مجسم و بهصورت يك نظام، در مقابل چشم مردم جهان قرار دهد. البته انقلاب عظيم اسلامى ما بهدست مردم به پيروزى رسيد و ملت ايران عمق توانايىها و ظرفيت فراوان خود را نشان داد؛ اما اين ملت بدون امام و مكتب سياسى او قادر به چنين كار بزرگى نبود. مكتب سياسى امام ميدانى را باز مىكند كه گسترهى آن حتّى از تشكيل نظام اسلامى هم وسيعتر است. مكتب سياسىيى كه امام آن را مطرح و براى آن مجاهدت كرد و آن را تجسم و عينيت بخشيد، براى بشريت و براى دنيا حرف تازه دارد و راه تازه پيشنهاد مىكند. چيزهايى در اين مكتب وجود دارد كه بشريت تشنهى آنهاست؛ لذا كهنه نمىشود. كسانى كه سعى مىكنند امام بزرگوار ما را به عنوان يك شخصيت متعلق به تاريخ و متعلق به گذشته معرفى كنند، در تلاشِ خود موفق نخواهند شد. امام در مكتب سياسى خود زنده است، و تا اين مكتب سياسى زنده است، حضور و وجود امام در ميان امت اسلامى، بلكه در ميان بشريت، منشأ آثار بزرگ و ماندگار است.
مكتب سياسى امام داراى شاخصهايى است. من امروز چند خط از خطوط برجستهى اين مكتب را در اينجا بيان مىكنم. يكى از اين خطوط اين است كه در مكتب سياسى امام، معنويت با سياست در هم تنيده است. در مكتب سياسى امام، معنويت از سياست جدا نيست؛ سياست و عرفان، سياست و اخلاق. امام كه تجسم مكتب سياسىِ خود بود، سياست و معنويت را با هم داشت و همين را دنبال مىكرد؛ حتّى در مبارزات سياسى، كانون اصلى در رفتار امام، معنويت او بود. همهى رفتارها و همهى مواضع امام حول محور خدا و معنويت دور مىزد. امام به ارادهى تشريعى پروردگار اعتقاد و به ارادهى تكوينىِ او اعتماد داشت و مىدانست كسى كه در راه تحقق شريعت الهى حركت مىكند، قوانين و سنتهاى آفرينش كمك گار اوست. او معتقد بود كه: «وللَّه جنود السّماوات و الأرض و كان اللَّه عزيزاً حكيما». امام قوانين شريعت را بستر حركت خود مىدانست و علائم راهنماى حركت خود بهشمار مىآورد. حركت امام براى سعادت كشور و ملت، بر مبناى هدايت شريعت اسلامى بود؛ لذا «تكليف الهى» براى امام كليد سعادت بهحساب مىآمد و او را به هدفهاى بزرگِ آرمانى خود مىرساند...
شاخص دوم، اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم است؛ هم كرامت انسان، هم تعيينكننده بودن ارادهى انسان. در مكتب سياسى امام، هويت انسانى، هم ارزشمند و داراى كرامت است، هم قدرتمند و كارساز است. نتيجهى ارزشمندى و كرامت داشتن اين است كه در ادارهى سرنوشت بشر و يك جامعه، آراء مردم بايد نقش اساسى ايفا كند. لذا مردمسالارى در مكتب سياسى امام بزرگوار ما - كه از متن اسلام گرفته شده است - مردمسالارىِ حقيقى است؛ مثل مردمسالارى امريكايى و امثال آن، شعار و فريب و اغواگرىِ ذهنهاى مردم نيست
شاخص سوم از شاخصهاى مكتب سياسى امام، نگاه بينالمللى و جهانىِ اين مكتب است. مخاطب امام در سخن و ايدهى سياسى خود، بشريت است؛ نه فقط ملت ايران. ملت ايران اين پيام را به گوش جان شنيد، پايش ايستاد، برايش مبارزه كرد و توانست عزت و استقلال خود را بهدست آورد؛ اما مخاطب اين پيام، همهى بشريت است. مكتب سياسى امام اين خير و استقلال و عزت و ايمان را براى همهى امت اسلامى و همهى بشريت مىخواهد؛ اين رسالتى است بر دوش يك انسان مسلمان. البته تفاوت امام با كسانى كه براى خود رسالت جهانى قائلند، اين است كه مكتب سياسى امام با توپ و تانك و اسلحه و شكنجه نمىخواهد ملتى را به فكر و به راه خود معتقد كند. امريكايىها هم مىگويند ما رسالت داريم در دنيا حقوق بشر و دمكراسى را توسعه دهيم. راه گسترش دمكراسى، كاربرد بمب اتم در هيروشيماست؟! توپ و تانك و جنگافروزى و كودتاگرى در امريكاى لاتين و آفريقاست؟! امروز هم در خاورميانه اين همه دغل بازى و فريبگرى و ظلم و جنايت به چشم مىخورد. با اين وسايل مىخواهند حقوق بشر و رسالت جهانىشان را گسترش دهند! مكتب سياسى اسلام فكر درست و سخن نوى خود را با تبيين در فضاى ذهن بشريت رها مىكند و مثل نسيم بهارى و عطر گلها در همهجا مىپيچد...
شاخص مهم ديگر مكتب سياسى امام بزرگوار ما پاسدارى از ارزشهاست، كه مظهر آن را امام بزرگوار در تبيين مسألهى ولايتفقيه روشن كردند. از اول انقلاب اسلامى و پيروزى انقلاب و تشكيل نظام اسلامى، بسيارى سعى كردهاند مسألهى ولايتفقيه را نادرست، بد و برخلاف واقع معرفى كنند؛ برداشتهاى خلاف واقع و دروغ و خواستهها و توقعات غيرمنطبق با متن نظام سياسى اسلام و فكر سياسى امام بزرگوار. اينكه گاهى مىشنويد تبليغاتچىهاى مجذوب دشمنان اين حرفها را مىپراكنند، مربوط به امروز نيست؛ از اول، همين جريانات و دستآموزها و تبليغاتِ ديگران اين حرفها را مطرح مىكردند....
آخرين نكته اي كه به عنوان شاخصه ي مكتب سياسي امام عرض مي كنم مسئله عدالت اجتماعي است عدالت اجتماعي يكي از مهمترين و اصلي ترين خطوط در مكتب سياسي امام بزرگوار ماست. در همه ي برنامههاي حكومت –در قانونگذاري و در اجرا و در قضا-بايد عدالت اجتماعي وپركردن شكافهاي طبقاتي- مورد نظر و هدف باشد.
فرازي از بيانات مقام معظم رهبري در مراسم پانزدهمين سالگرد ارتحال امام خميني(ره) 14/3/1383
درس امام به امت
جملهاى در وصيتنامهى امام عزيزمان هست كه هرگز نبايد آن را فراموش كنيم. ايشان فرمودند: آن عاملى كه انقلاب را به پيروزى رساند، همان عامل، انقلاب را تداوم خواهد داد. يعنى اتكال به خدا و ايمان مردم به اسلام و تصميم قاطع بر انجام وظيفهى الهى و اسلامى و وحدت كلمه، رمز پيروزى و تداوم انقلاب است. اين، يك درس هميشگى براى همهى ماست.
امروز شاهديم كه بر كشور ما، وحدت و صميميت و صفاى همگانى حاكم است. اين، حادثهاى بسيار عظيم و از بركات روح مطهر امام بزرگوار ماست. اخلاص آن مرد بزرگ الهى، بعد از رحلت او هم در فضاى اين جامعه اثر گذاشت و دلها را به هم انس داد و پيوندها را محكم كرد. اتحاد كلمه و همراهى شما مردم با هم و پيوند محكمى كه بين شما و مسؤولان ابراز شد، همهى دنيا آن را ديدند و باعث يأس دشمنان گرديد.
با ورود امام به صحنهى داخلى كشور در سال 57، انقلاب طراوت ديگرى يافت و برگ و بارى پيدا كرد و ثمربخش شد. لطف خدا بر امام بود كه در وجودش اين بركات را قرار داد. روح مطهر او در هنگام وفات و عروج ملكوتيش نيز مشمول بركات و لطف الهى شد و موجب گرديد تا انقلاب در ايام رحلت آن بزرگوار هم مثل روزهاى اول پيروزى، برگ و بار تازهتر پيدا كند و از هيمنه و هيبت برخوردار بشود و دشمنان را مأيوس كند.
ما امروز به بركت امام(ره) مىتوانيم از موضع قدرت و قوّت با دنيا حرف بزنيم. هيچكس در دنيا نبايد تصور كند كه جمهورى اسلامى اندكى در خود احساس ضعف مىكند. به فضل پروردگار، ما امور داخلى خودمان را با قوّت و اعتمادبهنفسِ كامل پيش خواهيم برد و ارتباطات خارجى را تا آنجا كه با اصول ما منطبق باشد و براى اسلام و مسلمين و ملت ايران و انقلاب و جمهورى اسلامى مقرون به صلاح و صرفه باشد، با قوّت و قدرت و از موضع بالا گسترش خواهيم داد.
اين جمله را كه امام بزرگوارمان بارها و بارها روى آن تاكيد مىكردند، به ياد داشته باشيد كه: رمز همهى پيروزيها، وحدت كلمه و حضور در صحنه است. اگر وحدت كلمه و حضور مردم در صحنه نباشد، ملت ايران نخواهد توانست گامى به جلو بگذارد؛ ولى اگر همهى مردم اين رمز را شناختند و حفظ كردند، البته خداوند به آنها كمك خواهد كرد. اين وعدهى الهى است كه: «والّذين جاهدوا فينا لنهدينّهم سبلنا»، «منكان للَّهكاناللَّه له». اينها وعدهى حق و صدق و قطعى الهى است.
بحمداللَّه خدا با ملت ايران است و وجود بزرگوار آن رهبر عالىقدر و انسان والا و بىنظير، واقعاً بزرگترين نعمتها براى ما بوده است. امروز هم كلمات و نصايح او كه براى ما باقى مانده، بزرگترين نعمت براى ماست؛ چون كلمات خدا و انبياست و بايد قدرشان را بدانيم و انشاءاللَّه به آنها عمل كنيم.
فرازي از بيانات مقام معظم رهبري در مراسم بيعت روحانيون، مسئولان و مردم استان خوزستان 21/4/1368
لزوم تدبر درسهاي امام
امروز بزرگترين وظيفهى ما ملت ايران كه مريدان قديم و اولين ياران امامخمينى(ره) بوديم، اين است كه درسهاى آن امام بزرگوار را مرور كنيم. شخصيت عظيم رهبر كبير انقلاب و جوهر درخشانى كه همهى دنيا را تحت تأثير قرار داد، در درسها و بيانات و رهنمودهاى او آشكار شده است. البته همهى ما با شناخت كامل آن شخصيت عظيم خيلى فاصله داريم و بدون مبالغه و اغراق بايد گفت كه هنوز ابعاد بسيارى ازشخصيت آن روح ملكوتى و انسان بزرگ و والا براى ما شناختهشده نيست.
ما از نزديك قضايا را مىديديم و همهى كسانى كه از چنين فاصلهيى در كنار وقايع قرار مىگيرند، به آسانى قدرت جمعبندى ندارند. جمعبندى آن شخصيت و تحليل ابعاد گوناگون آن انسان بزرگ و والا، قدرى تدبر و تأمل لازم دارد، كه به اين زوديها براى ما كه در عصر امام و نزديك به او بوديم، ميسر نخواهد شد؛ ولى بيانات آن بزرگوار براى ما درس است، و درس چيزى است كه در دسترس و اختيار ماست.
تدبر در درسهاى آن بزرگوار، خواهد توانست ما را با ابعاد شخصيت آن راحل عظيمالشأن آشنا كند و راه را بر ما بنماياند. اين درسها را نمىشود در چند جمله خلاصه كرد. در هر بخشى از زمان و در هر حادثهيى از حوادث، يكى از آن درسها مىتواند به عنوان رهنمود راهگشاى ما باشد.
با توجه به شرايطى كه امروز در جهان براى كشور ما و موقعيت عظيم ملت ايران در اذهان عالم به وجود آمده است، درس بزرگ امام عزيزمان عبارت است از قدردانى از وحدت و انسجامى كه به ارادهى الهى براى ما پيش آمد. امروز دلهاى ملت ايران از غالب اوقاتِ دوران دهسالهى انقلاب به هم نزديكتر است؛ اين هم از بركات روح ملكوتى امام بزرگوارمان بود.
از بيانات مقام معظم رهبري در مراسم بيعت با روحانيون، مسئولان و مردم استان زنجان و نهاوند و كاشمر و ... 15/4/1368
پيمان ما با راه امام
ما با خدا پيمان بستهايم راه امام خمينى(اعلىاللَّهقدره) را كه راه اسلام و قرآن و راه عزت مسلمين است، دنبال كنيم. سياست «نه شرقى و نه غربى»، حمايت از مستضعفان و مظلومان، دفاع از وحدت و حركت امت بزرگ اسلامى و فايق آمدن بر عوامل اختلاف و دوگانگى مسلمين در سطح جهان، و مجاهدت براى ايجاد مدينهى فاضلهى اسلامى، و تكيه بر جانبدارى از قشرهاى محروم و كوخنشين، و به كار گرفتن همهى عوامل و امكانات براى بازسازى كشور در سطح داخلى كشور، خطوط اصلى برنامههاى ماست. هدف اصلى از اينهمه، زنده كردن دوبارهى اسلام و بازگشت به ارزشهاى قرآن است و ما يك سر مو از اين هدف عقب نخواهيم نشست.
فرازي از پيام مقام معظم رهبري به حجاج بيتالله الحرام 14/4/1368
وفاداري به امام
اگر ما امام را دوست داريم - كه واقعاً همينگونه است و هيچكس نمىتواند ترديد كند كه ملت ايران در عشق و محبت به امام صادق نيست - بايد راه و درس او را زنده نگهداريم و هدفهايش را، هدفهاى حقيقى و اصلى انقلاب به حساب آوريم و به سمت آنها حركت كنيم و هدف ديگرى از خودمان درست نكنيم. هدفهاى امام(ره) مشخص و روشن است و احتياج به كار زياد ندارد.
حال كه خداى متعال اينطور مقدر كرد كه بندهى صالحش در نيمهى اين راه بار را به ديگران بسپارد و به ملكوت اعلى بپيوندد و در جوار او آرام بگيرد، ما نخواهيم گذاشت اين بار روى زمين بماند. بايد همهى آحاد ملت - كوچك و بزرگ - مسؤولان در سطوح مختلف و هركس كه كارى در دستش است، اين نكته را حديث نفس خود كند و پيمان ببندد كه راه امام را ادامه دهد و به سمت هدفهاى او حركت كند. در اين صورت، عشق و محبت و ارادت و شاگردى ما نسبت به او صادق خواهد بود؛ والّا اگر در فراق او گريه كنيم و بر سر و سينهى خود بزنيم، ولى راه او را از سمت ديگر ادامه دهيم، محبت و احترام و وفادارى ما صادقانه نخواهد بود. وفادارى اين است كه عيناً در همان خط و هدف او حركت كنيم و به بيراهه نرويم.
از بيانات مقام معظم رهبري در مراسم بيعت با فرماندهان و اعضاي كميتههاي انقلاب اسلامي 18/3/1368
وظيفه ما در قبال راه امام
دشمنان زخمخورده و كمينكردهى انقلاب، سالها انتظار چنين روزهايى را كشيدهاند و اكنون همچون خفاشانى كه غروب خورشيد را انتظار مىبرند، در صدد تحركات خبيث و پليد خود مىباشند. اگرچه طوفان احساسات مقدس ملت، كه اين روزها همچون آتشفشانى فضاى كشور را گداخته، به بدخواهان و فتنهانگيزان داخلى و نيز به دشمنان كينهورز خارجى، مجال هيچگونه شرارت نخواهد داد و هر حركتى بر عليه نظام مقدس جمهورى اسلامى را، كه ارزندهترين ميراث رهبركبير و فقيد ماست، به آتش خواهد كشيد، ولى حفظ آمادگى و هشيارى و حضور در صحنه و حساس بودن در برابر تحركات مشكوك، امروز از جملهى فرايض عمومى است.
استكبار جهانى از لحظهى پيروزى انقلاب اسلامى تاكنون، هرگز سوداى تضعيف، بلكه محو جمهورى اسلامى را از سر بيرون نكرده؛ همچنان كه از هيچ اقدام ممكن و مقرونبهصرفه نيز در اين راه خوددارى نورزيده است، و تا آنگاه كه ملت و مسؤولان جمهورى اسلامى، پايبند به استقلال و عزت ملى و اصول اسلامى خود مىباشند، اين انگيزه را در خود نگاه خواهد داشت؛ منتها به فضل و مدد الهى و بنابر قوانين خلقت و تاريخ، در برابر عزم و اراده و آمادگى ملت، كارى از او ساخته نبوده و كيد و مكر او به جايى نرسيده است و به خواست خداوند، همواره نيز همينگونه خواهد بود؛ انشاءاللَّه.
لذا اينجانب، از همهى آحاد ملت و اقشار گوناگون مىخواهم كه حفظ آمادگى و هشيارى و توجه به توطئههاى دشمنان را فريضهى انقلابى خود بدانند و نيات پليد دشمنان را از موضعگيريهاى سياسى و تبليغاتى جهانى آنان و نيز از شايعهپردازيها و ايجاد مضيقههاى اقتصادى كشف كنند و بدانند كه در صورت آمادگى و هشيارى، همهى توطئههاى دشمن خنثى مىگردد و پيروزى از آنِ ملت ايران خواهد بود.
همانطور كه رهبر كبير و عزيز ما بارها تكرار مىكردند و در وصيتنامهى سياسى، الهى خود نيز بر آن تأكيد ورزيدهاند، وحدت كلمه و وحدت صفوف ملت ما كه رمز پيروزى انقلاب بود، رمز بقا و سلامت و تداوم آن نيز هست. تقسيم شدن ملت به گروهها و دستههاى متعارض و عمده كردن اختلافات كماهميت و احساسات غيرمنطقى و به فراموشى سپردن اصول مهمى كه ميان همهى ملت ما و لااقل ميان اكثريت عظيمى از آنان مشترك است، و به فراموشى سپردن حضور دشمن و خطرات جبرانناپذير ناشى از آن، بزرگترين فاجعه براى ملتى است كه مىخواهد حق تضييعشدهى خود را احيا كند و خود را از وابستگى به بيگانگان برهاند....
فرازي از پيام رهبر معظم انقلاب اسلامي به ملت شريف ايران در تجليل از امام خميني(ره) 18/3/1368
استقلال توأم با معنويت
هنر بزرگِ امام بزرگوار ما اين بود كه چارچوب محكمى را براى اين انقلاب به وجود آورد و نگذاشت اين انقلاب در هاضمه قدرتها و جريانهاى سياسىِ مسلّط هضم شود. شعار «نه شرقى، نه غربى، جمهورى اسلامى»، يا شعار «استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى» كه تعاليم امام و خطّ اشاره انگشت ايشان در دهان مردم انداخت، معنايش اين بود كه اين انقلاب متّكى به اصول ثابت و مستحكمى است كه نه به اصول سوسياليزمِ اردوگاه آن روز شرق ارتباطى دارد، نه به اصول سرمايهدارىِ ليبرال اردوگاه غرب. علّت اينكه شرق و غرب با اين انقلاب دشمنى كردهاند و سرسختى نشان دادهاند، همين بود.
اين انقلاب بر پايه اصول مستحكمى بنا شد؛ هم اجراى عدالت را مورد نظر قرار داد، هم آزادى و استقلال را - كه براى ملتها از مهمترين ارزشهاست - مورد توجّه قرار داد، هم معنويت و اخلاق را. اين انقلاب، تركيبى از عدالتخواهى و آزاديخواهى و مردمسالارى و معنويت و اخلاق است؛
فرازي از بيانات مقام معظم رهبري در اجتماع بزرگ زائران حرم امام خميني (ره)14/3/1381